بسیار دشوار است نوشتن فریاد درد 6 ساله ی امت حزب الله دزفول ، در این وجیزه. اما شاید گوشه ای از آن چه بر ما مظلومین فرهنگی پایتخت مقاومت ایران گذشته را بتوان به تصویر کشید :
همراه سردار رشید ( معاونِ جانشین فرمانده کل قوا) از اعضای گروه منصورن ، اولین تشکل مبارزه با رژیم ستمشاهی بوده. بعد از پیروزی انقلاب به لبنان می رود، همرزم شهید چمران می شود ، همراه سید حسن نصرالله ، شهید عماد مغنیه او را برادر احمد صدا می زده ، سردار سپاه است و … و … و … سید احمد آوایی نماینده مردم شریف دزفول را می گویم!
بعد از آقامیری ، نماینده ی دوم خردادی که خون دلها از دست او کشیدیم. طبیعی بود که با شنیدن این اوصاف دست از پا نشناسیم برای تبلیغ جهت پیروزی نماینده ای از جنس مردم دزفول ، از جنس مقاومت! شاید بیش از 3 شبانه روز منتهی به انتخابات مجلس را حتی یک ساعت هم استراحت نکردیم و فقط تبلیغ برای او. شوق پیروزی او در انتخابات برای ما چیزی بود شبیه به شوق پیروزی دکتر احمدی نژاد در انتخابات 89? در وصف نمی گنجد.
به دلیل نسبت فامیلی او با دراویش ( تصویری از سنگ مزار پدر ایشان) در همان اولین جلسه از او قول محکم گرفتیم که حمایتی از این سالسوس صفتان گرگ خوی عُمال استکبار نداشته باشد؛ اما زهی خیال باطل به یک سال هم نکشید که حمایت های او شروع شد!
در پیشانی شهر خانقاهی بود که سالها قبل دوستان با یک اقدام جهادی آنرا تخریب کرده بودند . مخروبه هایی از آن در وسعت تنها 70 متر باقی مانده بود که به عنوان سند بدعت ستیزی دزفول خوش می درخشید و جالب اینکه در زیر این مخروبه ها قبر یکی از اقطاب سلسله ی ذهبیه احمدیه ( صوفیان) هم قرار داشت.
استارت بدعت در دزفول اما با شروع به بازسازی همین بنا زده شد. فریاد مظلومیت ما بالا گرفت اما ، نماینده ی شهر تمام قد حامی این جریان شده بود. طولی نکشید که جو دزفول کاملا برگشت.
آری ، مخروبه ی 70 متری اکنون شده بود خانقاه مجلل 3000 متری در بهترین نقطه ی شهر . تمامی مسولین ابتدا باید ابراز ارادت خود را به دروایش به اثبات می رساندند و بعد حکم دریافت می کردند! مربیان پرورشی از مدارس تنها به دلیل یک حرف علیه دراویش اخراج شدند! و هر کس از مسئولین و مردم حرفی و اعتراضی می کرد به سرعت بازداشت و باخواست می شد. روحانیونی که بر سر منبرها فریاد اعتراض و روشنگری داشتند تهدید و تخریب می شدند... (اینجا)
و هم اکنون یک جو خفقان کامل در دزفول حاکم شده . تنها به این بهانه که دراویش صاحبان پول هستند (چای احمد) و چندین و چند مدرسه ساخته اند و مهمتر از همه ی اینها به دروغ و با اقدام غاصبانه ، بزرگترین بیمارستان شمال خوزستان واقع در دزفول را به نام قطب ضد انقلاب فراری خود، دکتر گنجویان نامیده بوند. کسی که نه دزفولی است و نه دزفول بوده . یک فراموسونی ساکن لندن. در خصوص سوابق گنجویان ایـــــــــنجا را بخوانید . و این حرکت آنها باعث عوام فریبی بسیاری شده که هر کس مخالفت با خانقاه و گنجویان کند مخالف کار خیر معرفی می شود!
آری ما تنها حامیان دیروز سیداحمد آوایی از منظر او اکنون شده بودیم یک مشت اراذل و اوباش! که چون سید احمد به ما پست و مقام نداده مخالفت می کنیم با عده ای پیرمرد که کاری بجز ذکر ندارند !!!!!!!!!!
سید احمد آوایی که در انتخابات دقیقا در جهت مخالف موکلینش به حمایت از میر حسین موسوی پرداخته بود!!!!! اکنون شده ام الموانع پیشرفت دزفول. هر روز توهین های جدید به علما و روحانیون می نمایند تنها و تنها به دلیل مخالفت آنان با دراویش و فرقه های صوفیه !
اظهارات تند سیداحمد آوایی علیه روحانیون سلف دزفول
توهین و تهمت به حضرت آیة الله اراکی ، نماینده ی مقام معظم رهبری در لندن
توهین به حضرت حجة السلام و المسلمین قاضی امام جمعه ی محترم دزفول
اینهمه تنها بخش از اقدامات و تحرکات او در جهت تضعیف بنیان های دفاعی این شهر می باشد. نیروهای ارزشی از بس خون دل خورده ااند در این 6 سال و تکرار کرده اند دیگر بر همه آشکار شده این حمایت ها و علنی گردیده چیزی که تا قبل از آن جرم محسوب می شد!
اسفند 87 طی متنی با عنوان “ صوفیان پاسخ دهند“ رابطه ی استکبار جهانی با صوفیان را بیان کردند. اساسا استکبار برای جلوگیری از نفوذ موج اسلام خواهی ، راهی بجز ترویج اسلام دروغین ندارد . زهد و ریا را به هم می آمیزد و در مقابل جهاد و شهادت قرار می دهد. یعنی کبریت بی خطر کردن اسلام!
صدام در جنگ گفته بود ، خوزستان قلب تپنده ی ایران است و برای تصرف ایران باید خوزستان را ابتدا در دست بگیرم و برای تصرف خوزستان راهی بجز شکست مقاومت مردم دزفول ندارم . استکبار در بخشی از جنگ نرم دوباره همین کار را تکرار کرد . قم به عنوان دارالعلم ایران و دزفول به عنوان دارالمقاومت ایران مورد هجوم قرار گرفت. در قم به دلیل حضور مراجع اعظام و با تخریب خانقاه هدایت بساط این جرثومه های استکبار درهم شکسته شد . دزفول اما مظلومانه در بی توجهی مسولینش می سوزد . مدتی زیادی از آخرین تجمع علیه نماینده ی دروایش نمی گذرد : اینـــــــجا
همانگونه که اشاره رفت اساس این جو خفقان در دزفول بر پایه ی غصب کردن نام بیمارستان دولتی دزفول به نام قطب فراری “گنجویان ” می باشد
در آستانه ی غدیر که دزفول باردیگر آماج موشک های دشمن اما از جنس نرم قرار گرفته ! این ما فرزندان خاتم الفقها شیخ اعظم انصاری دزفولی هستیم که با تلاش و پیگیری به یاری خدا و در آستانه ی غدیر خم ، روزی که تجلی « الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون ، الیوم اکملت لکم دینکم … » است . بر اساس بند میم وصیت نامه ی حضرت امام خمینی (ره) و برای اجرای مصوبه ی شورای تامین استان دست به کار می شویم!
و اما اینک ایشان برای دور نهم مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت شده اند. چرا که هنوز همراهی ایشان با فتنه سال 89 و حمایت از فتنه سوریه و خون کردن به دل رهبر عزیز هنوز یادمان نرفته است...
هنوز صحبت های ایشان در آن جلسه خصوصی اتفاقی با ایشان در کت های بالای رودخانه دز فراموشم نشده است.
به عقیده بنده ایشان اگر می خواهند کمکی به دزفول کنند کنار بروند چرا که یکی از عوامل تفرقه در شهر ایشان هستند.
شاید کسی بگوید این قضیه محلی است و ارتباطی با ما ندارد؛ اما خیرعزیز! تغییرات در یک شخص را نظاره گر باش!
در تقوای سیاسی اشخاص نظر کن...
| [ کلمات کلیدی ] :